خیال خاکستری

مرگ

و نتسیم از مرگ

مرگ پایان کبوتر نیست

مرگ وارونه یک زنجره نیست

مرگ در ذهن اقاقی جاری است

مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد

مرگ در ذات شب دهکده از صبح سخن می گوید

مرگ با خوشه ی انگور می آید به دهان

مرگ در حنجره سرخ گلو می خواند

مرگ مسئول قشنگی پر شاپرک است

مرگ گاهی ریحان می چیند

مرگ گاهی ودکا می نوشد

گا در سایه نشسته است به ما می نگرد

و همه می دانیم

ریه های لذت پر اکسیژن مرگ است

سهراب سپهری

نویسنده: سیمین ׀ تاریخ: شنبه 9 دی 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

یه حوا

 

 

من یک دخترم.. .
بــــــــدان . .
\"حــــــوای\" کسی نـــــمی شــوم که به \"هــــــوای\" دیگری برود ...
تنهاییم را با کسی قسمت نـــمی کنم که روزی تنهایم بگذارد .. .
روح خـــداست که در مــــــن دمیـــده شده و احســـــاس نام گرفته .. .
 ... ارزان نمی فروشمش...
دستــــــهایم بــالیـــن کـــودک فـــردایـــم خـــواهـــد شــــد .. .
بـــی حـــرمتـــش نمی کنم و به هــر کس نمی سپارمش .. .
پـــاییــــــز است ...
باران بی وقفه این روزها هوای عاشقی به سرم می اندازد .. .
لبـــــریــــزم از مهـــــر ....... اما استــــــــوار ......
ســـــودای دلـــم قسمت هر بی ســر و پـــــا نیست .... .
عشق \"حـــوای\" ایرانی با شکــــوه است و بــــــــزرگ ....

\"آدمی\" را برای همراهی برمی گزیند ، شریــف ، لایــق ، فروتـــــن و

عــــــــــــــــــــــــاشــــــــــــــــــــــــــق .......!!!!

نویسنده: سیمین ׀ تاریخ: پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

عکس و شعر عاشقانه, تصاویر شعر, عکس و شعر, کاغذ دیواری, کارت پستال

نویسنده: سیمین ׀ تاریخ: شنبه 2 دی 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

عکس و شعر عاشقانه, تصاویر شعر, عکس و شعر, کاغذ دیواری, کارت پستال

 

نویسنده: سیمین ׀ تاریخ: شنبه 1 دی 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

حرف های ناگفته

 

اگه امروز روز جهانی حرف های ناگفته باشه ؛


دلت میخواد چی بنویسی ؟

نویسنده: سیمین ׀ تاریخ: پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

من باشم و تو

 

http://p30up.ir/up/iv4g0r4om8adbt2n89wj.jpg
دلم میخواهد شب باشد، من باشم و تو

به خیالم تو خواب باشی


نگاهت كنم، آرام ببوسمت


نوازشت كنم
و آرام بگویم : دوستت دارم ...

و تمام حرفهای دلم را كه وقتی نگاهم میكنی نمیتوانم بگویم

عاشقانه
نجوا كنم ... !!!

و تو در سكوت بشنوی و از عشقم سر كیف شوی ، اما

چشمانت را باز نكنی و به خیالم خواب باشی !!

من هم به خیالت ندانستم كه بیداری ...
نویسنده: سیمین ׀ تاریخ: پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

یلداست بگذاریم هر چه تاریکی هست

هر چه سرما و خستگی هست تا سحر از وجودمان رخت بربندد


امشب بیداری را پاس بداریم ؛


تا فردایی روشن راهی دراز باقیست

یلدایتان مبارک: سیمین

نویسنده: سیمین ׀ تاریخ: پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

نویسنده ی وبلاگ

تشکر می کنم از همه ی بازدید کننده ها. بچه ها خییییییییلی ممنونم که بازدید می کنید و نظر می ذارید واقعا نظرهاتون مثل کپسول انرژی زاست. این وبلاگم دور از حال و روزم نیست و حال و هوای دل منم مثل وبلاگمه دوست دارم به دل نوشته هام نظر بدین چون اونا واقعا دل نوشته هام هستن و واقعی زندگی من.  دوووووووووووووستون دارم خییییلی زیاد نظر یادتون نره.

سیمین

نویسنده: سیمین ׀ تاریخ: پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

سیب دندان زده ی ......

من به تو خنديدمچون كه مي دانستم
تو به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدي
پدرم از پي تو تند دويد
و نمي دانستي باغبان باغچه همسايه
پدر پير من است
من به تو خنديدم
تا كه با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو ليك لرزه انداخت به دستان من و
سيب دندان زده از دست من افتاد به خاك
دل من گفت: برو
چون نمي خواست به خاطر بسپارد گريه تلخ تو را ...
و من رفتم و هنوز سالهاست كه در ذهن من آرام آرام
حيرت و بغض تو تكرار كنان
مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چه مي شد اگر باغچه خانه ما سيب

 

جواب زیبای فروغ فرخزاد به مصدق:

 

تو به من خنديدي و نمي دانستي
من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم
باغبان از پي من تند دويد
سيب را دست تو ديد
غضب آلود به من كرد نگاه
سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك
و تو رفتي و هنوز،
سالهاست كه در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت

نویسنده: سیمین ׀ تاریخ: پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

نمی تونم

 

هنوزم راه برگشتن، به روز روشنو دارم
 
 اگه از این شب تاریک یه جوری دست بردارم

 

هنوزم ردپای من، رو برفایِ زمستونه
 
  شاید بازم امیدی هست که برگردم به اون خونه
 
  کمک کن، سایه وحشت، جوونیمو قرق کرده

  دلم بی لمس عشق تو، همش این گوشه بغ کرده
 
توی تاریکی مطلق، یه روزی راهو گم کردم
 
کمک کن با صدای تو، به دنیای تو برگردم
 
یه راهی پیش روم وا کن، دوباره فکر آغازم
 
 میخوام پیروز شم اینبار، به این دشمن نمیبازم

از این دوری، از این زندون، از این زنجیر بیزارم
 
چه کاری با خودم کردم، چرا سر درنمیارم
 

نویسنده: سیمین ׀ تاریخ: پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد

درباره وبلاگ

خداي من خداييست كه اگر سرش فرياد كشيدم به جاي اينكه با مشت به دهانم بزند با انگشتان مهربانش نوازشم مي كند و مي گويد ميدانم جز من كسي نداري !!! به وبلاگ خودتون خوش اومدین


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , simin37.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM